انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!

نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۴۰۲ساعت 11:50 توسط ☂♥ﾑ乃乃ﾑ丂♥☂|

انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!...

پیدا بکن یک آدمِ آدم‌تری را  و شانه‌های محکم و محکم‌تری را   آقای خوبی که دلش سنگی نباشد معشوق‌های دوستت دارم‌تری را   من را رها کن، هر چه ‌می‌خواهی تو داری از دست خواهی داد چیز کمتری را   با گیسوانت باد بازی کرد و رقصید  و زد رقم آینده‌ی درهم‌تری را   تو آخر این داستان باید بخندی  پس امتحان کن عاشق بی‌غم‌تری را   من می‌روم آرام آرام از همه‌چیز  هر روز می‌بینی منِ مبهم‌تری را   من را ببخش، از این خداحافظ٬ خداحا...  پیدا نکردم واژه‌ی مرهم‌تری را   سیدمهدی موسوی   نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!...ادامه مطلب

نوشته شده در چهارشنبه چهارم تیر ۱۳۹۹ساعت 2:55 توسط ☂♥ﾑ乃乃ﾑ丂♥☂|

انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!...

نوشته شده در شنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۹ساعت 16:56 توسط ☂♥ﾑ乃乃ﾑ丂♥☂|

انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!...

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت

چشمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند
شعله ای بود که لرزید ولی جان نگرفت

دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی
قصه عاشقی ما سر و سامان نگرفت

تاج سر دادمش و سیم زر، اما از من
عشق جز عمر گرانمایه به تاوان نگرفت

 

فاضل نظری

انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!...

اگر روزی
جز شادی تو
چیز دیگری ازت خواستم
به عشق من به دستانت شک کن...

عباس معروفی

انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!...

همیشه دلم خواسته بدانم لحظه‌های تو بی من چطور می‌گذرد؟ وقتی نگاهت می ‌افتد به برگ. به شاخه. به پوست درخت. وقتی بوی پرتقال می ‌پیچد. وقتی باران تنها تو را خیس می‌کند! وقتی با صدایی بر می‌گردی پشت سرت من نیستم . . . 

عباس معروفی

انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!...

خانه ی قلبم خراب از یکّه تازی های توست
عشق بازی کن که وقت عشق بازی های توست

چشم خون، حال پریشان، قلب غمگین، جان مست
کودکم! دستم پر از اسباب, بازی های توست

تا دل مشتاق من محتاج عاشق بودن است
دلبری کردن یکی از بی نیازی های توست

قصّه ی شیرین نیفتاده است هرگز اتفاق
هرچه هست ای عشق از افسانه سازی های توست

میهمان خسته ای داری در آغوشش بگیر
امشب ای آتش، شب مهمان نوازی های توست


فاضل نظری
 

انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!...

گفتارت فرش ایرانی‌ستو چشمانت گنجشککان دمشقیکه می‌پرند از دیواری به دیواریو دلم در سفر است چون کبوتری بر فراز آب‌های دستانتو خستگی در می‌کند در سایه‌ی دیوارها…و من دوستت دارممی‌ترسم اما که با تو باشممی انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!...ادامه مطلب

امشب به ذهنم رسید نامه های قدیمی را باز کنم و بخوانمنمی دانستم دارم با آتش بازی می کنم و با دست خودم قبرم را می کَنم!بعد از یک دقیقه انگشتانم آتش گرفت.بعد از دو دقیقه چراغ مطالعه ام شعله ور شدبعد از س انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!...ادامه مطلب